من همین الان همینجا متوجه شدم از برنامه ریزی متنفرم چون تموم شب و فک میکنی فردا چیکارا انجام بدی ولی همه چیز خراب میشه
به جمله ی چو فردا شود فکر فردا کنیم اعتقاد پیدا کردم ك هیچ ایمان اوردم ک باید چآن هر ساعتی شود بش فکر کن .لحنم غر داره ؟
حق دارم بابا ، ادم ی وقتایی ب یه سری ادما ن اینکه نتونه نه بگه ها دلش نمیاد بگه ن
دیشب برنامه ریخته بودم امروز ۱۲-۱۰ برم جشن ، ۱۲برم پیش فاطی بعدش برم سیتی سنتر پیش دوستام بعدشم بیام خونه
و حتی فکر لباس و وقت حمامو نوع ارایش و. هم کرده بودم
صب ساعت هشت داشتم با خودم کلنجار میرفتم ک پاشو ،پاشو عزیزم بروحمام ک مامانم اومد گفت کارتتو بده ب من
تو خوابو بیداری گشتم کارتم نبود هرچی پول نقد داشتم دادم بهش تقریبا ۱۰۰و خورده ای
بعدش دیگه جملات ب بخواب ریدی ، بخواب دیگه پول نداری ، بخواب نمیخواد بری مغزم مواجه شدم
ک خب البته بابا هم نبود بعدم ک زنگزدم گفت من سرم شلوغه خودت برو
منم ک خجالتی نگفتم پول ندارم کارتمم گم کردم
پس برنامه ی جشن کنسل شد !
الان نشستم پست مینویسم بجای جشن
برنامه ی عصرو فاطیم ب نوعی کنسله چون پول هیچی ندارم فقط در حدی دارم یه تاکسی بگیرم تا نزدیک ترین فلکه ی شهر .
برا بقییش باید پیاده برگردم خونه !!
مدیریت مالی خوبه ب شرطی ک کارتتوگم نکنی
مدیریت نه گفتن خوبه ب شرطی ک بخوای ن بگی
برنامه ریزی خوبه ب شرطی ک ازش مراقبت کنی بتونی ب عزیز تزین ادمای دنیاتم بگی ن
میتونستم از داییم پول بگیرما ولی باهاش قهرم
کلا قسمت نیست ،خوبه با این جمله خودمو سرگرم کنم تا فردا
درباره این سایت